کد مطلب:26641
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
نوگرايي ديني چيست و اشكوري و كديور كيستند و چه ميگويند و چه ميخواهند؟
نوگرايي يا نوانديشي يا روشنفكري در دين از مدتها قبل در عصر رنسانس عليه كليساها و كشيشها شروع شد. آنان كه از خرافات حاكم بر كليسا خسته شده بودند، عليه مذهب و كليسا دوران نوي را شروع كردند. حربه مبارزه آنان، علم گرايي و اومانيسم يعني اصالت انسان و انديشه انسان بود. آنان در نوشتهها و مقالات و سخنرانيهايشان عليه كليسا هميشه از انديشه و تفكر و آزادي سخن ميگفتند و به انسان و عقايد او اصالت ميدادند و هر چه از دين را كه مطابق با علم و دانش بشري بود، قبول ميكردند و هر چه را با آن مطابقت نداشت، نميپذيرفتند.
راهي كه روشنفكران پيش گرفتند، بالاخره به التفاط ديني يا بي ديني منجر شد و در نتيجه وحي وغيب و دستورهاي الهي را كه توسط انبيا آمده بود، توجيه يا انكار كردند. البته كليسا و معارف مسيحيت دراي اشكالات عمدهاي بود كه قابل توجيه نيست و علت و زدگي آنان از دين و كليسا همان خرافاتي بود كه به عنوان دين حضرت عيسي(ع) به خورد مردم ميدادند.
بعضي از روشنفكران مذهبي در كشور ما نيز همان روش را پيش گرفتهايد و اين تازگي ندارد، بلكه سالها است كه در كشور ما شروع شده است. بعضي ديگر از اين روشنفكران ميخواهند دين را به قول خودشان آن گونه ببينند كه منافاتي با آزادي و استقلال و حقوق اكثريت نداشته باشد. اين نظريه قابل تأمل است. آنها روشي را پيش گرفتهاند كه ممكن است منتهي به غرب زدگي و ولنگاري و فساد اخلاقي شود و اين خطر بزرگي براي نسل حاضر و آينده است. البته خطر متحجرين كمتر از اين گروه نيست، زيرا چهره خشن به دين ميدهند كه گويي قابل اجرا نميباشد. چنان كه گروه روشنفكران غربزده نيز روح تقوا را ميبرند. به نظر ميرسد كه هر دو توطئهاي عليه انقلاب اسلامي باشد، چون آمريكا و غرب از روحيه ايمان و تقوا و ايثار و فداكاري مردم ايران ضربههاي پي در پي خورده است، حال ميخواهد اين ايمان را كه مايه حيات جامعه ما هست، از جامعه بگيرند. از سوي ديگرنظريات متحجرين هم كه اسلام را غير قابل عمل معرفي ميكنند، به نوع ديگر به دين ضربه ميزنند و ايادي استكبار از مجموعه اين نظريات سوءاستفاده ميكنند. لذا مردم مخصوصاً جوانان بايد حربههاي دشمن را بشناسند و با آنها مقابله كنند.
روشنفكران اصالت و تقدّس را به انسان و خواسته او و انتخاب و علم و انديشه و آزادي انسان ميدهند، ولي مذهبيون اصالت را به وحي و دستور الهي ميدهند. انسان در سايه عمل به دستورات خدا هم داراي ارزش ميشود و هم به فكر و انديشه او ارزش داده ميشود و هم از آزادي در محدوده دين بهرهمند ميشود. اسلام گرايان ميگويند اگر آزادي انسان اصالت داشته و مقدس باشد و آزادي به معناي هر گونه فساد و تبهكاري و ولنگاري باشد، اين نوع آزادي به طورمطلق با اسلام منافات دارد. در اسلام آزادي و حريت بر مبناي رعايت قوانين الهي مقدس است. عقل هم به همين آزادي حكم ميكند. آزادي كه دلخواه انسان باشد، در بسياري از موارد مزاحم آزادي ديگران ميشود و يا بر لاف احكام شرعي ميشود. اگر بگوييم خانمها در پوشش و عدم پوشش آزادند و هر خانمي به هر نحوي كه دلش ميخواهد، در خيابان ظاهر شود و يا هرگونه نوشيدني آزاداست و هر كس هر چه دلش ميخواهد از شراب و انواع مسكرات ميتواندمصرف كند، اين گونه آزاديها باعث هرج و مرج و سلب آزاديهاي ديگران و مفسد جامعه است. اسلام اين گونه آزاديها را نميپذيرد. پس آزادي به طور مطلق مقدس نيست يا خواسته و انتخاب مردم به طور مطلق نيست.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.